In eighteen stories unlike any in our contemporary literature, Sam Shepard explores the vast and rugged American West with the same parched intensity that has made him “the great playwright of his generation” ( The New York Times ).
A boy watches a “remedy man” tame a wild stallion, a contest that mirrors his own struggle with his father. A woman driving her mother’s ashes across the country has a strangely transcendent run-in with an injured hawk. Two aging widowers, in Stetsons and bolo ties, together make a daily pilgrimage to the local Denny’s, only to be divided by the attentions of their favorite waitress. Peering unblinkingly into the chasms that separate fathers and sons, husbands and wives, friends and strangers, these powerful tales bear the unmistakable signature of an American master.
Sam Shepard was an American artist who worked as an award-winning playwright, writer and actor. His many written works are known for being frank and often absurd, as well as for having an authentic sense of the style and sensibility of the gritty modern American west. He was an actor of the stage and motion pictures; a director of stage and film; author of several books of short stories, essays, and memoirs; and a musician.
The stories are full of: love and longing, the desire to reach the boundaries that partake of existence, the longing for a gap that distinguishes men and women, and a much deeper gap that separates even men from themselves. The stories in this series are full of biting humor, cruelty and grief.
تاریخ نخستین خوانش: روز بیست و ششم ماه می سال 2012میلادی
عنوان: خواب خوب بهشت؛ نویسنده: سام شپرد؛ مترجم: امیرمهدی حقیقت؛ تهران، ماهی؛ 1389؛ در 164ص؛ شابک 9789642090679؛ چاپ دوم 1392؛ چاپ سوم 1395؛ چاپ چهارم 1397؛ موضوع: داستانهای نویسندگان امریکایی - سده 21م
فهرست داستانها: «سئوال بیجا»؛ «کولینگا، نیمه ی راه»؛ «یک تکه از دیوار برلین»؛ «چشمهایی که باز و بسته میشود»؛ «گربه های بتی»؛ «زندگی با الگو»؛ «سود مشترک»؛ «دری رو به زنان»؛ «کانسپسیون»؛ «پروست نبود»؛ «تشنج»؛ «خواب خوب بهشت»؛ «درختها همه لختند»؛
کتاب در متن اصلی هفده داستان کوتاه و در ترجمه سیزده داستان کوتاه است، آکنده از: عشق و حسرت، میل رسیدن به مرزهایی که هستی را بخش بخش میکند، اشتیاق به شکافی که مردان و زنان را از یکدیگر متمایز میکند، و شکافی بس ژرفتر که حتی مردان را از خویشتن خودشان هم جدا میکند؛ داستانهای این مجموعه مملو از طنز گزنده، شقاوت و غم و اندوه هستند؛
تاریخ بهنگام رسانی 01/03/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
بیشتر داستانهاشو دوست داشتم. دلیل بزرگش اینه که من تقریباً هرچی داستانکوتاه رو بذارن جلوم خوشم میآد. البته منظورم از نویسندههاست در کل، نه حالا هر داستانی. :)) بیشترشونو دوست داشتم. بعضی داستانها تفریحی و حسی بودن و شاید از نظر تکنیکی چیزی نداشتن. اما درگیری و حسشون نظرمو جلب کردن. ینی در کل با حال و هوای این مجموعه ارتباط برقرار کردم.
حال و هوای قصهها رو بسیار دوست داشتم. حال و هوایی که حقیقتاً هر قصهای توش بیان بشه، به دلم مینشینه. بعضی از داستانها برای من مثل خوابهای خوب بودن. حالا نه خوابِ بهشت. از اون خوابهای آرومِ حالخوبکن.
چرا نمیتونم با داستان کوتاه ارتباط برقرار کنم ،انگار میندازنت وسط یه دنیا و درست وقتی داری میفهمی چه به چیه تموم میشه . از بین داستانا یکی دوتاشو دوست داشتم ،خواب خوب بهشت خوب بود و حس و حال جالبی داشت .ولی بقیش زیاد چنگی به دل نمیزد . حداقل خوب بود که راحت خوان بود و زیاد اعصابمو خورد نکرد تا تمومش کنم .
صدا کن مرا. صدای تو خوب است. صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن میروید. در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم. بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...
کتابی مشتمل بر سیزده داستان کوتاه که هرکدام به نحوی تنهایی انسانها، فاصلهشان از یکدیگر و ناتوانیشان در فهمیدن حرف همدیگر را میرساند.
اگه دکه ی بین راه رو خونده باشین از این مجموعه داستانش دوبرابر لذت می برین. اگه حوصله ی خوندن داستان کوتاهای طولانی ایرانی رو ندارین، اگه دلتون شخصیت های تازه و جالب می خواد و گفت و گوهای کوتاه و داستانی که بشه حداقل توی3دقیقه و حداکثر توی 10دقیقه تموم شه این مجموعه رو بخونین. نثر ساده، گیرا، پیش برنده و کلی شخصیت و ��اویه دیدهای متفاوت همه اش توی همین مجموعه ی کوچیک وجود داره. موضوعات کتاب حول آدم های معمولی، واقعی و اتفاق های واقعی و گاهی حتی سوتفاهم های بین اونا و مهم تر آدم هایی که حرف هم رو نمی فهمن، می چرخه چیزی که خود شپارد خیلی روش تاکید داره که " دور و بر خیال پردازی نگرد." و البته دقت اون رو نشون می ده توی تماشا کردن و زیر نظر داشتن آدم های دور و برش. توی این مجموعه فقط یه کار دیالوگی مثل دکه ی بین راه وجود داره که این هم به خوبی اوناست. تمام داستان ها دوست داشتنی ان اما خواب خوب بهشت یه حس دل نشینی ای بیشتری داشت و شخصیت هاش توی طول داستان بیشتر و بهتر برای ما شکل می گیرن و همراهشون می شیم.
نکته ی جالب اینه که داستان ها جز یکی دو تاشون کاملا به برش وار(لحظه ی کوتاهی) بودن از زندگی کاملا پایبندن و در همون حال تعلیق هم دارن و باید گفت که ما باید یاد بگیریم که چقدر می شه ساده، بدون پر حرفی و با کشش نوشت.
سم شپرد به راستی که یک تصویرسازِ عالی ذهنیه و تمام داستانهاش را میشه مثل فیلمنامه خوند و به راحتی تصویرسازی کرد؛ شخصیت هاش زنده اند و خیلی به داشتنِ پایانِ نتیجه گیری شده اعتقادی نداره و خیلی از داستانهای این مجموعه اصلاً پایانی که بشه بهش گفت پایان ندارند و این خیلی جالبه.
Δεύτερο βιβλίο του Σαμ Σέπαρντ που διαβάζω φέτος, τρίτο συνολικά. Δεν είχα σκοπό να το διαβάσω τώρα το βιβλίο, μιας και ήθελα να με περιμένει κάτι δικό του για μελλοντική ανάγνωση, από την στιγμή που λατρεύω την γραφή και το στιλ του και στα ελληνικά δεν υπάρχει και μεγάλη ποικιλία από το έργο του, αλλά το έπιασα τώρα με αφορμή τον πρόσφατο θάνατο του. Στεναχωρήθηκα λιγάκι, γιατί ήταν αρκετά ιδιαίτερος και ξεχωριστός τύπος, που πάντα χαιρόμουν να τον βλέπω σε διάφορες ταινίες (παρεμπιπτόντως δεν έχω δει τις πολύ μεγάλες ταινίες στις οποίες συμμετείχε ως ηθοποιός ή σεναριογράφος - θα το κάνω και αυτό λίαν συντόμως), ενώ τον γνώρισα καλύτερα και μέσω των βιβλίων του.
Η γραφή του είναι ακριβώς του γούστου μου. Οι περιγραφές των σκηνικών και των τοπίων, των ανθρώπων και των σκέψεων τους, πραγματικά είναι το κάτι άλλο. Είναι αρκετά ιδιαίτερη η γραφή του, το ύφος του ξεχωριστό, φέρνει στην επιφάνεια συναισθήματα όπως η μελαγχολία, η μοναξιά, σε βάζει να σκέφτεσαι κάποια πράγματα για άλλους ανθρώπους και την ζωή γενικότερα, αλλά και για τον εαυτό σου. Τουλάχιστον κάπως έτσι λειτουργούν οι ιστορίες του με μένα. Με τις περιγραφές του καταφέρνει να με μεταφέρει κάθε φορά στις απέραντες πεδιάδες της Μοντάνα, στα σκονισμένα τοπία του Τέξας και της Αριζόνα, στους μοναχικούς αυτοκινητοδρόμους, σε απομακρυσμένες κωμοπόλεις, σε καφετέριες, μπαρ, μοτέλ και ράντσα, τέλος πάντων, κάπου μακριά, αλλού. Και με κάνει να σκέφτομαι άλλα μέρη, άλλους ανθρώπους, άλλες ζωές. Και δεν είναι μόνο οι περιγραφές του, είναι και οι ρεαλιστικοί, εξαιρετικά φυσικοί και ανθρώπινοι διάλογοι. Νομίζω ότι είναι και το πιο δυνατό του χαρτί ως συγγραφέας, μιας και έχει γράψει ουκ ολίγα θεατρικά έργα, πολλά εκ των οποίων είναι πλέον κλασικά (π.χ. Buried Child, True West).
Το συγκεκριμένο βιβλίο είναι της ίδιας αισθητικής και ποιότητας με τα δυο προηγούμενα που έχω διαβάσει ("Διασχίζοντας τον Παράδεισο", "Χρονικά των μοτέλ"), ίσως και λιγάκι καλύτερο. Πολλές ιστορίες της συλλογής αυτής αξίζουν πολλές αναγνώσεις. Πριν δυο-τρεις μέρες έμαθα ότι θα κυκλοφορήσει του χρόνου στα ελληνικά, από τις εκδόσεις Πατάκη, το τελευταίο του βιβλίο, το μυθιστόρημα με τον τίτλο "The One Inside". Δεν ξέρετε πόσο χάρηκα. Και πόσο ανυπομονώ να κυκλοφορήσει και να το διαβάσω.
Sam Shepard is a natural storyteller. And I do have my doubts over where he might have learned his craft. In other words, I think he may be self-taught. Comparisons have been made to Raymond Carver, but Shepard hasn’t had the sharp blade of editor Lish cutting on his page as Carver did. Shepard simply tells his short story. He sidesteps all the fancy adjectives, and he even tends to avoid unnecessary adverbs. He is succinct and never wordy. Rarely do his stories ever run above ten pages. He writes over a wide range of rugged individualist and portrays stereotypes in order to carefully make fun of them. There are always plenty of lonely people in a Sam Shepard story. And characters are generally in the business of looking for something they cannot find, or have. In these tales it is always better to be a self sufficient independent than a person who might be in need of something. It is also advised to keep in constant motion so as to keep the sea legs from collapsing.
I came to this book directly from his first, but that being the result of reading Shepard’s letters back and forth to his ex father-in-law Johnny Dark. I had already seen some of his plays including True West and The Late Henry Moss back in 2000-2001. I had also seen him act in several films. So I was familiar with his work in the arts. I had no doubt the man could write. And where I have read some criticism that Shepard fails at prose I had rejected these stupid comments as most likely made by some idiot who hadn’t a clue about truth and what a bit of honesty reveals in your fiction. Shepard is certainly unpretentious in his writing, but I would assume he is rather particular about who he keeps company with. Not surprisingly, the more writing I read by Shepard the more I wanted. That is a good problem to have as it appears he never tires of having something he will someday have get entered onto the page.
Shepard is an American treasure. A homegrown and homespun hero to me. A person more at ease with horses, dogs, and cattle in bucolic settings. Unspoiled. Unchained.
Tal vez el mejor dialoguista de todos los que he podido conocer. Sam Shepard, lejos de pretender abarcarlo todo, crea situaciones en las que la vida pareciera disolverse por la rendija de las puertas, la luz de las persianas, las palabras que se despiden de las bocas. El gran protagonista de sus cuentos es lo inabarcable, la experiencia que es imposible de sujetarse hasta hacerla aprehendible.
Para Shepard, considero, al final lo único que queda es vivir. Marcar el propio camino...y desconfiar de las señales que se divisan sobre la carrera. Uno es el que lo sabe todo. Uno es aquel que queda al final del camino...
بهش میگویم دنبال چیزهایی هستم درباره ی مد و سبک زندگی ، و اینکه آن روزها چه خبر بوده بابا میگوید هیچکدام اینها دخلی به واقعیت ندارد ، واقعیت «رابطه ی آدمهاست» و باقی چیزها قلابی و دروغ است ... یه مجموعه کوچولو از داستانهای کوتاه بود که فضاشون ربطی به عنوان کتاب نداشت کم کم دارم به این نتیجه میرسم که داستان کوتاه دوست ندارم، قصه رو باید به مرور و ذره ذره مزمزه کرد
از متن کتاب: نمی دانم چرا حالا صِدام را میآرم* پایین پچ پچ کنان بهش می گویم "اون وقتا خیلی خیلی ناراحت بودم، اون وقتا که سارها رو توی اتاق خوابم با تیر می زدم. تو تا حالا خیلی خیلی ناراحت بودهی*؟" به شدت سر تکان می دهد که بله. ازش می پرسم "سر چی خیلی خیلی ناراحت بودی؟" فقط سرش را تکان میدهد؛ هر دو دستش را همین جور گرفته جلوِ* دهنش. میگویم "من هم زیاد نمی دونستم سر چی ناراحت بودهم*. هیچ وقت نتونستم روش انگشت بذارم بگم این. شاید سر یه سوال بی جا بوده، نظر تو چیه؟ این که از کسی بپرسی چرا خیلی خیلی ناراحته؟" دیوانهوار سر تکان می دهد که آره. صدای دخترم از بالای پله ها می آید. "بابا خوبی اون پایین؟" میگویم "آره خوبم."
به نظر میاد یه کتاب معمولی با داستانهای معمولیه ولی باور کنید ارزش یه بار خوندن رو داره:)
*فقط نمیدونم چرا جدیداً کتابها اینجوری شدن که انقدر اشتباه دارن!!! غلط نوشتن چیزی مثل "جلوی" و "بودهای" یا "بودی" یا محاورهای نوشتن "میآورم" وسط متن غیرمحاورهای و... رو از یه کتاب انتظار نداریم... کتاب رو از بوکتاب تهران قرض گرفتم. اونجا کتاب قرض میدن. بدون هیچ گرویی، کاملا رایگان.
مجموعه داستان کوتاه خواب خوب بهشت تجربه متفاوتی از داستان کوتاه بود. تمام داستان های این کتاب درونمایه ای از روابط بین انسان ها، ابعاد مختلف این ارتباط و پیش داوری در موضوعات مختلف بود. زاویه دید و روایت قصه ها خلاقانه و غیرمنتظره است. مثلا قصه سود شرکت تماما در ذهن یک فروشنده زن میگذرد و قبل از مواجهه بیرونی با افکاری که آزارش میدهد داستان تمام می شود. بعضی قصه ها واقعا جالب و فراموش نشدنی بودند. سوال بیجا 4/5 کولینگا نیمه راه 5/5 یک تکه از دیوار برلین 1/5 چشم هایی که باز و بسته میشوند 3/5 گربه های بتی 4/5 زندگی با الگو 3/5 سود شرکت 4/5 دری رو به زنان4/5 Conception 2/5 پروست نبود 1/5 تشنج 5/5 خواب خوب بهشت 4/5 درخت ها همه لخت اند 3/5
واقعاً بد بود. وااااقعاً بد بود. واااااااقعاً بد بود ها. یعنی فقط داستانِ خوابِ خوبِ بهشت رو دوست داشتم. الباقی رو صرفاً تحمل کردم. شاید من بصیرت درک نداشته باشم البته. :دی ولی خب من حتی تو داستانکوتاهایی که حس میکنم نمیفهممشون هم یه چیزایی رو درک میکنم و خوشم میآد. حتی حسِ تنهاییای که مضمونِ کتاب بود هم القا نشده بود و با توجه به شناختم از مترجم واقعاً تاثیرِ ترجمه نبوده. ایدههای کتاب خوب بود ولی نویسنده رسماً حرومشون کرده بود. خلاصه که خیلی بد بود.
I have been a fan of the actor Sam Shepard for decades. He died in 2017, at the age of 73. I loved his work in Days of Heaven and The Right Stuff, among many other films. I knew he was also a playwright but I had never seen any of his plays. So, I was very excited to learn that he had also written short fiction and really wanted to give one of his story collections a try. It did not disappoint and really grew on me, as I read along. I LOVE literary surprises and this one ranks right up there.
کتاب با جمله ای از پتر هانتکه آغاز میشود: میگویند آدم های رستگار بهشت آسمانی را خواهند دید. آرزوی من این است که تا ابد زمین را ببینم.
"خواب خوب بهشت" سیزده داستان کوتاه دارد که موضوع غالبشان، تنهایی است. تنهایی آدمهایی که هنوز در میان دنیای شلوغ و بیرحم آن بیرون احساس غریبهگی میکنند و شاید درست در زمانی که احساس میکنند میشود به نوری، روزنهای دل بست، در مییابند که در اشتباه بودهاند و تنهاتر از همیشهاند. آدمهایی که مثل شخصیت قصهی "سوال بیجا" حتا تعادل روانی درستی ندارند و تا مرز کشتن یکی از میهمانان میهمانیشان با یک تفنگ پیش میروند و درست در انتهای داستان، با یک شوک کوچک این کار را نمیکنند. شاید چون از همان ابتدا، شپرد تو را با آدمی رو به رو میکند که به هیچ وجه مثل آدمهای دیگر اطرافات فکر نمیکند، حرف نمیزند و به چیزهایی نگاه نمیکند که همه اغلب نگاه میکنند.
آدمهای شپرد درگیر رابطهها هستند. درگیر شکستهای پی در پی و باز هم به دنبال شکست بودن، انگار نه انگار که باید پایانی وجود داشته باشد بر این حلقهی پیچ در پیچ که مدام در حال بزرگتر و پیچیدهتر شدن است. در "کولینگا، نیمهی راه" مرد قصه به پانزده سال زندگی مشترک، به زناش، به پسرش پشت کرده و توی برهوتی پر از ریگهای نرم و استخوانهای موش و قوطیهای له شدهی آبجو و کاندومهای آفتابخورده، گیر افتاده. از همانجا، از یک باجه ی تلفن که حال مرد را هم خراب میکند به زناش زنگ میزند و خیلی ساده بهش میگوید که همه چیز تمام شد، که دارد میرود و او را برای زنی دیگر رها میکند.زن از او میخواهد حداقل تا نیمهی راه برگردد تا او هم بهش ملحق شود و حرف بزنند. تنها چیزی که میخواهد یک مکالمهی ساده است. مرد اما نمیپذیرد. تا اینجا مشکلی نیست. تا زمانی که میفهمی پانزده سال پیش هم مرد، زنی دیگر را برای همین زن که حالا همسر اوست، رها کرده. تا اینکه میفهمی استفادهی شپرد از تصویر گاوها و گوسفندان کنار جاده و تاکید زیاد و مهوعاش بر تصویر پهن های پخش زمین و زندگی همیشهگی دامها میان آن همه پهن، بیدلیل نیست. یادآور زندگی بیثمر مرد است و رابطههای ناتماماش که سرآخر آن هم به جایی نمیرسد و زن تازه، او را ترک میکند.
مجموعة قصصية للكاتب سام شيبارد تتكون من 18 قصة المعالج كولنجا منتصف الطريق قطعة حائط برلين عين طارفة قطط بيتي المدخل للنساء غرباء المعيشة في اللافتة مصلحة الشركة كونسبسيون لم تكن براوست تشنج سؤال غير عادل نوبة مرضية مخيفة طنين رابطة الجأش حلم السماء العظيم كل الأشجار عالية أعجبني منها: كولنجا منتصف الطريق - قطعة حائط برلين - قطط بيتي - المعيشة في اللافتة لم يعجبني: مقدمة الكتاب حيث شملت حرقًا لبعض الأحداث الرئيسية وتقييم لعدد من القصص دون غيرها وهذا في رأي غير مقبول
قطعاً برجسته ترین نقطه قوت کتاب این بود که شخصیت های متفاوتی توی داستان هاش ساخته و پرداخته شده بود شخصیت ها تکراری نیستند، با هم تفاوت دارن و شما قشنگ منوجه میشی که هر داستان با دیگری فرق دارد. نه مثل داستان های ایرانی که گاهی ممکن است دو مجموعه داستان از دو نویسنده هم دارای شخصیت ها و فضاها و داستان های یکسان باشند ضمن این که فضاسازی شپارد فوق العاده است، قشنگ موقعیت آدم ها رو حس میکنی
من هم زیاد نمی دونستم سر چی ناراحت بوده م. هیچ وقت نتونستم روش انگشت بذارم بگم این. شاید سر یه سوال بی جا بوده. نظر تو چیه؟ این که از کسی بپرسی چرا خیلی خیلی ناراحته؟
In 18 stories unlike any in our contemporary literature, Sam Shepard explores the vast and rugged American West with the same parched intensity that has made him the great playwright of his generation. A boy watches a "remedy man" tame a wild stallion, a contest that mirrors his own struggle with his father. A woman driving her mother's ashes across the country has a strangely transcendent run-in with an injured hawk. Two aging widowers, in Stetsons and bolo ties, together make a daily pilgrimage to the local Denny's, only to be divided by the attentions of their favourite waitress. Peering unblinkingly into the chasms that separate fathers and sons, husbands and wives, friends and strangers, these powerful tales bear the unmistakable signature of an American master.
I enjoyed this book. Collections like this can sometimes be a mixed bag but these stories hang well together. It felt American but not the bold and brassy America we foreigners tend to think the whole country is like. In the old days the West represented the American dream. “Go West, Young Man,” was once the war cry. Now that dream had deteriorated, crumbled away. Old frontier landscapes and ideals have given way to shopping malls and suburban malaise. There’s nowhere to run. All that’s left is to turn around and look reality squarely in the face. Violence is a word that gets associated with many of Shepard’s earlier works but these are not godotviolent stories. There’s the potential for violence but mostly what we find here are frustrated and isolated people who see no way out; there’s little or no fight left in them.
For the man who was once so inspired by Beckett’s Waiting for Godot which as you know ends with the two tramps saying they’re going to go and yet don’t move a muscle, it’s notable how many of these stories also end with the characters unable to move, to make progress: "He stays like that" (‘The Stout of Heart’); "I have no plans" (‘Living the Sign’); "There's nothing to do" (‘Betty's Cats’) and "I watched them very closely but they never moved at all." (‘Concepción’). This is more than a snapshot of America. This is America in stasis – the stillest of lives. Dead still in fact.
Reading what so ever written by Shepard means going through a shortened social history of America after ww II, and up till the end of 20.century. Plots are so simple and dialogues are not very much sophisticated. Maybe some of works by Shepard are not as interesting as the others, but for those whom are interested in sociology, and drama as writing-art, will enjoy reading or watching works by Shepard. Reading simple and plain plays by Shepard gives you dare to sit and write about whatsoever plot you have in your mind. Many of his plays are so easy, but honest, fluent and great as well. After watching Paris, Texas by Wenders, I believe Wenders shots matches with Shepard’s atmosphere and dialogues. ”Few American playwrights have exerted as much influence on the contemporary stage as Sam Shepard. His plays are performed on and off Broadway and in all the major regional American theatres. They are also widely performed and studied in Europe, finding both a popular and a scholarly audience" . با وجودی که سام شپارد، موضوعاتی گاه پیش پا افتاده را با زبانی ساده و در عین حال بصورتی حیرت انگیز طرح می کند، نمی دانم چرا تا کنون به فارسی برگردانده نشده اند، یا احتمالن من ندیده ام. خواندن شپارد اگر هیچ نباشد، دست کم درس بزرگی ست برای آنها که می خواهند بنویسند، و آنها که سال هاست می نویسند اما آن چنان سنگین که انگار "وزنه برداری" می کنند! آثار سام شپارد به نمایش نامه ها و داستان های کوتاهش محدود نمی شوند. او در زمینه ی موسیقی جاز و پاپ هم کار کرده و برخی از سروده هایش برای خوانندگان صاحب نام، مشهور است. سام شپارد بازیگر سینما و تیاتر هم هست و در برخی از فیلم ها همچون "فرانسیس" یا "دیگه نیا دم در" (ویم وندرس) با همسرش "جسیکا لنگ" همبازی بوده است. سام شپارد هم چنین نقد تیاتر و سینما هم می نویسد و برخی از نقدهایش در مجلات مشهور انگلیسی زبان منتشر می شوند.